شــهیــدِ اکبــــــــر "تارنمای تخصصی شهید اکبر چهره قانی"

شــهیــدِ اکبــــــــر      "تارنمای تخصصی شهید اکبر چهره قانی"
طبقه بندی موضوعی

خاطره ای از رسیدن خبر شهادت اکبر چهره قانی به روستای چهره قان،به نقل از عمو زاده ی شهید :

در حال خواندن نماز بودم ساعت4 عصر بود یکی از فامیلهامون آمد گفت میخوام یه چیزی بگم نمیخوام کسی بشنوه. کسی فکر نمی کرد اکبر شهید شده باشه.مادرم گفت چی؟بگو .گفت اکبر فوت کرد( شهید شد).سر نماز خیلی حالم خراب شد.تا یک سال نتونستم با اون حرف یزنم .خیلی خونمون شلوغ شد تو خونه سروصدا شد از خبر شهادت اکبر.توی روستا خیلی شلوغ شد چون اولین شهید روستا بود مردم خیلی ناراحت بودن عموی منو همه میشناختن.مردم  یه مینی بوس از چهرقان به تهران رفتند برای تشییع جنازه اکبر.....

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی